بیوگرافی و زندگینامه خسرو اول
بیوگرافی و زندگینامه خسرو اول
ایوان مداین شاهکار معماری ساسانی ، تیسفون نزدیک رود دجله در عراق کنونی
خسرو اول (531-579) رایونانیان خوسروئس و اعراب کسری مینامیدند، و ایرانیان لقب انوشیروان (دارندۀ روان جاوید) را به نامش اضافه کرده بودند. وقتی که برادران مهترش او را «عادل» میخواندند؛ و شاید اگر عدل را از رحم جدا کنیم، او شایستۀ این لقب بود. پروکوپیوس او را چنین وصف میکند: «استاد بزرگ در تظاهر به پرهیزکاری» و عهد شکنی؛ اما پروکوپیوس از زمرۀ دشمنان بود. طبری، مورخ ایرانی، «تیزهوشی، فرهنگ، خردمندی، رشادت، و تدبیر» او را ستوده و یک خطابۀ افتتاحیه در دهان او گذاشته است که اگر راست نباشد، خوب جعل شده است. وی حکومت را کاملا تجدید سازمان داد؛ در انتخاب دستیارانش فقط شایستگی را ملاک قرار داد و توجهی به رتبه و مقام نکرد؛ و بزرگمهر، مربی پسرش، را به وزارت برگزید که وزیری ارجمند از کار درآمد. وی سپاه بنیچهای ملوکالطوایفی را با یک ارتش دایمی با انضباط و شایسته جایگزین کرد. نظم مالیاتی عادلانهتری ایجاد کرد، و قوانین ایران را مدون ساخت. برای اصلاح آب شهرها و آبیاری مزارع سدها و ترعهها ساخت؛ زمینهای بایر را با دادن گاو، وسایل کشاورزی، و بذر به دهقانان حاصلخیز کرد؛ تجارت را با ساخت، تعمیر، و نگاهداری پلها و راهها رونق بخشید؛ و آنچه در توان داشت با شور و غیرت وقف خدمت به مردم و کشور کرد. ازدواج را، به این عنوان که ایران برای حفظ مرز و بوم خود به جمعیت بیشتری احتیاج دارد، تشویق ـ اجباری ـ کرد. مردان مجرد را، با تأمین جهیزیه زنان و امکانات تربیت فرزندان از بودجۀ دولتی، به کودکان بینوا را به خرج دولت نگاهداری و تربیت کرد. وی بدعت را با مرگ سزا میداد، اما مسیحیت را، حتی در حرم خود، تحمل میکرد.
فیلسوفان، پزشکان، و دانشمندان را از هندوستان و یونان در دربار خود گردآورده بود و از مباحثه
با آنان دربارۀ مسائل زندگی، حکومت، و مرگ لذت میبرد. یک بار در طی مباحثه این سؤال
پیش کشیده شد: «بزرگترین بدبختی چیست؟» یک فیلسوف یونانی پاسخ داد: «پیری توأم با
فقر و بلاهت»؛ یک هندو جواب داد: «روحی آشفته در جسمی بیمار»؛ وزیر خسرو با بیان این
جمله تحسین همگان را به خود جلب کرد: «به گمان من بزرگترین بدبختی برای انسان این
است که پایان زندگی خویش را نزدیک ببیند، بی آنکه به فضیلت عمل کرده باشد.» خسرو
ادبیات، علوم، و دانش پژوهی را با گشاده دستی حمایت میکرد، و مخارج ترجمهها و
تاریخنگاریهای بسیار را تأمین کرد؛ در زمان سلطنت او دانشگاه جندیشاپور به اوج اعتلا رسید.
وی امنیت خارجیان را چنان حفظ میکرد که دربارش همواره پر از بیگانگان متشخص بود.چون بر
تخت شاهی نشست، میل خود را برای آشتی با روم اعلام کرد.
ادامه مطلب